جدول جو
جدول جو

معنی امیر خسرو دهلوی - جستجوی لغت در جدول جو

امیر خسرو دهلوی
(خُ رَ / رُو)
امیر خسرو، دهلوی از شاعران پارسی گوی قرن هفتم هجری قمری است که به هندوستان می زیست. امیرخسرو اصلا ترک نژاد است و پدرش امیر سیف الدین محمد از حملۀ مغول فرار کرد و از بلخ به هندوستان آمد و در ولایت پتیالی اقامت جست. این شاعر بسال 651 هجری قمری در این شهر تولد یافت. امیرخسرو همانطور که پدرش اهل فضل و کمال بود او نیز راه فضل و کمال پیش گرفت و بزبان فارسی عشق عجیب نشان داد و در این زبان از جوانی شعر سرود بطوریکه از جهت کثرت اشعاری که به او نسبت داده اند و از آنچه از او باقی مانده می توان او را شاعر درجۀ اول شمرد. اقامتگاه امیرخسرو شهر دهلی بود و نزد سلاطین آن ولایت منزلتی داشت و از پنج پادشاه آن ناحیت نوازشها دید. امیرخسرو بحلقۀ ارادت یکی از مرشدان متصوفه هندی یعنی شیخ نظام الدین اولیاء درآمد و بسلوک در طریقت ریاضت و درویشی پرداخت و در الفاظ و معانی اقتفاء از شعرای نامی ایران خاصه سنائی و خاقانی ونظامی و سعدی نمود و مخصوصاً در غزل پیرو سبک سعدی است چنانکه خود او گوید: ’جلد سخنم دارد شیرازه شیرازی’. سبک امیرخسرو در اشعار شاعران دیگر پارسی گوی هند دیده میشود و همین سبک با پیشرفت خود اساس سبک هندی را تشکیل می دهد. دیوان اشعار امیرخسرو که مدایح آن غالباً بنام سلاطین دهلی است بر پنج قسمت زیر است:
1- تحفهالصغر که اشعار جوانی اوست و از قصائد و غزلیات و ترجیعبند مرکب است و در آن سلطان غیاث الدین بلبان (664- 676 هجری قمری) و پسرش شیخ نظام اولیاء مدح شده است.
2- وسطالحیوه که گویا اشعار آن را میان بیست و سی سالگی سروده و قصایدی در مدح شیخ نظام اولیاء و نصرهالدین سلطان محمد پسر بزرگ بلبان (مقتول در 683 هجری قمری) که حامی شاعر بوده است و نیز درباره سلطان معزالدین کیقباد (686- 689 هجری قمری) مدائحی دارد.
3- غرهالکمال که آن را میان سن سی وچهل سروده و در مقدمۀ آن از محسنات و ترجیعبند شعرفارسی به عربی سخن رانده است و از شعرای بزرگ ایران مانند سنائی و خاقانی و سعدی و نظامی نام برده و نیز شیخ نظام الدین اولیاء و سلطان معزالدین کیقباد و جلال فیروز شاه (689- 695 هجری قمری) و جانشین های او رکن الدین و علاءالدین و دیگران را مدح کرده است. این دیوان بزرگتر از اقسام سابق و مرکب از قصائد و ترجیعبند و قطعات است.
4- بقیه نقیه که اشعاردورۀ پیری شاعر را دربردارد و قسمتی از آن در مدح علاءالدین محمدشاه (694- 715 هجری قمری) و پسر او و دیگر امراء است.
5- نهایهالکمال که محتوی آخرین اشعار شاعر است که قصائدی در مدح سلطان غیاث الدین تغلق 720- 725 هجری قمری) و قصایدی در مرثیۀ سلطان قطب الدین مبارکشاه (متوفی در 720هجری قمری) دارد. می توان گفت قصائد این شاعر از غزلیاتش متین تر است و در این موضوع چنانکه گفته شد پیروی از سعدی کرده است. گاهی بعضی قصاید را با تغزل دلنشین آغاز می کند. نظیر این ابیات:
صبا را گاه آن آمد که راه بوستان گیرد
زمین را سبز در دیبا و گل در پرنیان گیرد
جهد از چشمه موج آب و لرزان در زمین افتد
زند بر لاله باد تند و آتش در زبان گیرد
زبان از گفتن آتش نسوزد لیکن از سوسن
حدیث لاله گوید ترسم آتش در جهان گیرد
تماشا کن که چون بگرفت لاله کوه را دامن
کسی کو تیغ بی موجب کشد خونش چنان گیرد
ز یاد غنچه مرغان را نوا بسته شود تا گل
بسازد پردۀ نوروز و بلبل خود همان گیرد.
امیرخسرو چون خاقانی قصائد دور و دراز دارد و یکی از آنها را در استقبال قصیدۀ خاقانی با مطلع: ’دل من پیر تعلیم است ومن طفل زبان دانش’ ساخته که چنین آغاز می کند:
((دلم طفل است و پیر عشق استاد زبان دانش))
در طی این قصیده معانی مربوط بتقوی و اخلاق آمده و اشارات عرفانی هم شده و از جمله این بیت دیده میشود.
مشو بینا بچشم سر که نارد دید خود را هم
بدل بین تا ببینی هر چه خواهی ماه تابانش.
غزلهای امیرخسرو از حد غزل معمول نگذشته و موضوع آن بیشتر مضامین عاشقانه است و سخن از آرزوی دیدار و هجران یار و امثال آن است. امیرخسرو به حکیم نظامی اعتقاد خاصی داشت و بتقلید او خسمه ای ساخت که اقسام آن بر وجه ذیل است:
1- مطلعالانوار در مقابل مخزن الاسرار که بیشتر اشعار دینی و اخلاقی دارد و در 697 ختام یافته و به نام علاءالدین محمدشاه اتحاف شده.
2- شیرین و خسرو مقابل خسرو و شیرین نظامی که در همان سال فوق سروده شد و در خاتمۀ این منظومه بندی خطاب به پسرش مسعود گفته این مثنوی نیز بنام علاءالدین محمدشاه است.
3- مجنون و لیلی مقابل لیلی و مجنون نظامی که نیز در سال مذکور فوق بنام همان حکمران برشتۀ نظم درآورده از اقسام مؤثر این منظومه ابیاتی است که شاعر بیاد مرگ مادر و برادر خود سروده و مطلع آن این است:
امسال دو نور ز اخترم رفت
هم مادر و هم برادرم رفت.
4- آئینۀ سکندری مقابل اسکندرنامۀ نظامی که در 699 هجری قمری بنظم کشیده و باز بنام علاءالدین است.
5 -هشت بهشت در حکایت بهرام است و مقابل هفت پیکر نظامی است و در 701 هجری قمری سروده و در خاتمۀ این مثنوی شاعر گفته که تمام خمسه در ظرف سه سال سروده شده و قاضی شهاب الدین از فضلای آن سامان تمام آن را مطالعه و تصحیح کرده است. علاوه بر آنچه مذکور افتاد امیرخسرو تصانیف و منظومه های دیگر مانند ’قران السعدین’ و ’نه سپهر’ و ’مفتاح الفتوح’ دارد که در اوصاف سلاطین هنداست و گذشته از مزیت ادبی ارزش تاریخی نیز دارد از تألیفات منثور او خزائن الفتوح است در تاریخ. امیرخسرو در هزل و مطایبه و قصیدۀ شکوائی نیز دستی داشته است.
امیرخسرو نه تنها در قصه گویی به حکایات گذشته پرداخته بلکه از قصه های معاصر نیز بنظم آورده است. چنانکه منظومه خضرخان و دولرانی را بطرز قصه مؤثری در سرگذشت خضرخان پسر علاءالدین محمد که معاصر و ممدوح شاعر بوده ساخته است. او در موسیقی نیز استاد بود و در پاسخ پرسش راجع بشعر و موسیقی گفته: ’پاسخش گفتم که من در هر دو معنی کاملم’. این شاعر در فن انشاء نیز دست داشته و کتابی بنام رسائل الاعجاز در این باب دارد. باری امیرخسرو از بزرگترین شاعران پارسی گوی ایرانی و هند است و در عذوبت کلام دستی کامل داشته است ولی با این همه او در عذوبت الفاظ و رقت معانی بپای نظامی گنجوی نمیرسد. مرگ امیرخسرو بسال 705 هجری قمری در دهلی اتفاق افتاد. (از تاریخ ادبیات برون ج 3 و تاریخ ادبیات شفق صص 289- 292)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ خُ رَوِ دِ لَ)
شاعر بزرگ فارسی گوی هند از قبیلۀلاچین ترک بود، پدرش سیف الدین محمود در شهرکش ترکستان ساکن و رئیس قبیلۀ خود بود. صاحب تاریخ فرشته و دولتشاه سمرقندی وی را از امرای بلخ دانسته و نوشته اند که در حملۀ چنگیز مهاجرت کرد و به هندوستان رفت ودر دربار سلطان محمد تغلق شغل مهمی بدست آورد و در جنگی که با کفار روی داد پیکار نمود و کشته شد، لیکن صاحب بهارستان این واقعه را مستبعد شمرده است. امیرخسرو در حدود سال 651 ه. ق. 1253/ میلادی در دهلی و بقولی در پتیالی بدنیا آمد و از همان اوان کودکی قریحۀ شاعری خود را آشکار ساخت. پدر امیرخسرو از اهل فضل بود. خودش نیز بتحصیل علوم و فنون پرداخت و مطالعۀ آثار و اشعار فارسی را شیمۀ خود ساخت تا در این زبان تبحر کامل پیدا کرد.
اقامتگاه امیرخسرو شهر دهلی بود و نزد سلاطین آن سرزمین منزلتی داشت و عده ای از آنان را در اشعارش نام برده و مدح کرده است و بااینکه با خاندانهای سلطنتی وقت ارتباط داشته و بوضعی که مخصوص ارباب دنیاست زندگی میکرده است باهل معنی توجه داشته و بحلقۀ ارادت یکی از مرشدان متصوفۀ هند شیخ نظام الدین اولیاء درآمده بوده است. امیرخسرو از شاعران بزرگ ایران بخصوص سنائی و خاقانی و نظامی و سعدی پیروی می کرد، مخصوصاً در غزل پیرو سبک سعدی بود چنانکه خود بتلویح باین نکته اشاره می کند و می گوید:
جلد سخنم دارد شیرازۀ شیرازی.
ولی با این همه امیرخسرو لحن خاصی دارد که آن لحن در دیگر شاعران فارسی زبان هند نیز دیده میشود و این سبک بتدریج صورتی مخصوص بخود میگیرد و سبک معروف هندی را بوجود می آورد. امیرخسرو را می توان بزرگترین شاعر فارسی گوی هند بشمار آورد. قریحه اش گویا و روان و در نظم سخن دارای سرعت خیال و جودت طبع بوده و علاوه بر زبان فارسی در زبانهای عربی و ترکی و سنسکریت و برج بهاکا (یکی از زبانهای بومی هند) هم تبحر داشته و گفته اند در زبان اخیر دارای آثاری نیز بوده است که از بین رفته. علاوه بر شعر و ادبیات در موسیقی و آوازهای هندی و فارسی نیز دست داشته و خود آهنگهایی ساخته بوده است. دیوان اشعار امیرخسرو که مدایح آن غالباً درباره سلاطین دهلی است پنج قسم است بقرار زیر:
1- تحفهالصغر که حاوی اشعاردورۀ جوانی شاعر است. 2- وسطالحیوه، اشعار دورۀ بیست تا سی سالگی شاعر است. 3- غرهالکمال که در حدود چهل سالگی از طبعش تراویده و در دیباچۀ آن از سوانح زندگی خود بیان کرده و نیز از شاعران بزرگ ایران مانند سنایی، خاقانی، سعدی و نظامی یاد کرده است. 4 -بقیۀ نقیه که اشعار آخرین شاعر است.
علاوه بر اینها امیرخسرو به تقلید نظامی گنجوی پنج مثنوی پرداخته است: 1- مطلعالانوار که مقابل مخزن الاسرار نظامی و حاوی اشعار دینی و اخلاقی است. 2- شیرین و خسرو مقابل خسرو و شیرین نظامی. 3- مجنون و لیلی مقابل لیلی و مجنون. این سه مثنوی را در سال 698 سروده است. 4- آئینۀ سکندری در مقابل اسکندرنامۀ نظامی که در 699 سروده است. 5- هشت بهشت مقابل هفت پیکر نظامی که در سال 701 آن را بپایان رسانیده. خمسۀ امیرخسرو جمعاً هجده هزار بیت دارد. علاوه بر این پنج مثنوی آثار دیگری مانند قران السعدین (688) ، نه سپهر 718) ، تاج الفتوح (در حدود 690) دول رانی خضرخان (در معاشقات و روابط دول رانی دختر راجۀ گجرات و خضرخان 715) ، افضل الفوائد، اعجاز خسروی، تغلق نامه، خزائن الفتوح، مناقب هند و تاریخ دهلی از او باقی مانده است. امیرخسرو طوطی تخلص داشته و بعضی از شاعران ایرانی بدین تخلص او اشاراتی دارند. قصائد شاعر از غزلیاتش متین تر است و در این موضوع از سخنگویان بزرگ پیروی کرده است. گاهی قصیده را با تغزلی دلنشین آغاز می کند مانند:
صبا را گاه آن آمد که راه بوستان گیرد
زمین را سبزه در دیبا و گل در پرنیان گیرد
جهد از چشمه موج آب و از آن در زمین افتد
زند بر لاله باد تند و آتش در زبان گیرد...
مانند خاقانی قصاید دور و درازی دارد و یکی از آنها را در استقبال قصیدۀ خاقانی بمطلع:
دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش...
ساخته که چنین آغاز میشود:
دلم طفلست و پیر عشق استاد زبان دانش
سواد لوحه سبق و مسکنت کنج دبستانش.
امیرخسرو به سال 725 ه. ق. 1324/ میلادی درگذشت. (از شعرالعجم شبلی نعمانی ترجمه فخر داعی گیلانی ج 2 صص 77- 149 و تاریخ ادبیات رضازادۀ شفق صص 307- 311 و گنج سخن صفا ج 2 ص 179). برای تحقیق بیشتر در احوال و آثار این شاعر رجوع به مآخذ مزبور و تاریخ مغول عباس اقبال ج 1 صص 546- 547 و از سعدی تا جامی (از ج 3 تاریخ ادبیات براون) ترجمه حکمت و تذکرهالشعرا دولتشاه سمرقندی صص 238- 247 و ریاض العارفین هدایت صص 70- 71 و مجلۀ مهر سال 8 مقالات محمد معین و دیگر تذکره ها شود
لغت نامه دهخدا